گزارش همایش پرسش از هنر معاصر ایران
همایش “پرسش از هنر معاصر ایران” در روزهای دوشنبه و سه شنبه، 28 و 29 آبان ماه 1397، در دانشگاه هنر تهران برگزار گردید.
در این همایش که با همکاری موسسه فرهنگی- هنری آکادمی شمسه، انجمن هنر اسلامی دانشگاه هنر، و معاونت فرهنگی و اجتماعی این دانشگاه برگزار شد، اساتید و پژوهشگران مدعو حول شش محور اصلی (سیر دگردیسی در هنر معاصر ایران؛ بازتاب اندیشه اسطورهای در هنر معاصر ایران؛ تداوم هنر اسلامی در هنر معاصر ایران؛ اقتصاد در هنر معاصر ایران؛ رویکردهای نقد در هنر معاصر ایران؛ زنان در هنر معاصر ایران) به ایراد سخنرانی پرداختند.
روز نخست
در ابتدا مهدی انصاری، طراح و مدیر همایش، ضمن خوشامدگویی به حضار هدف کلی برگزاری این نشست پژوهشی را تبیین نمود. او چنین مطرح کرد که در کنار نگاه توصیفی، که اغلب پژوهشهای حال حاضر بر آن استوار گردیده است، این همایش میخواهد زمینه مناسبی را در راستای تحلیل آنچه در بازه زمانی که از آن با عنوان “معاصر” یاد میشود، ارائه دهد. به همین جهت، کلان روایتهای حاکم که ساختار پدیدارهای فرهنگی بدان وابسته است، مورد بررسی قرار میگیرد تا بتواند چرائی و چگونگی یک رخداد را تبیین نماید.
مهدی انصاری، مدیر موسسه آکادمی شمسه، این طور ادامه داد که با رشد جوامع، ضرورت تغییر اهمیت یافت؛ و هنر ایران نیز همراه با ضرورت مدرنیزاسیون، با تغییر در هنجارها و معیارهای هنری مواجه گردید. زمزمههای هنر جدید و نو در ایران از دهۀ سی به گوش رسید – یک دوره پرتنش سیاسی و اجتماعی با اتفاقاتی که تأثیرشان تا سالها بعد بر بدنۀ هنر این سرزمین نمایان بوده و هست.
در ادامۀ این برنامه، در پنل اول که با مدیریت حمید سوری، پژوهشگر و مترجم و از تأثیرگذاران بر هنر معاصر ایران، برگزار شد. ایشان ضمن سخنان کوتاهی به جایگاه هنر معاصر ایران پرداخته و دغدغۀ مهم و اساسی خود را به طور خلاصه مطرح نمودند.
از نظر ایشان میتوان دو نوع نگاه را به هنر معاصر ایران داشته باشیم: در نگاه بدبینانه به هنر معاصر ایران به این نتیجه میرسیم که پس از حداقل دو دهه، هنوز هم یک نهاد عمومی وجود ندارد که به طور جدی به هنر معاصر ایران بپردازد؛ هنوز هم یک نشریه، یک دانشگاه و یا منتقدانی نداریم که به طور جدی به هنر معاصر بپردازند! با توجه به این شرایط، سخن گفتن از سیر و دگرگونی هنر معاصر ایران به جا و آسان نمی باشد. در مقابل، در وجه خوشبینانه میتوان گفت که وجود این همایش و نام و حضور سخنرانان آن نشان می دهد که ما با نسل جدیدی از نویسندگان و منتقدان رو به رو هستیم که علاقمند به موضوع و بررسی هنر معاصر ایران هستند.
بهنام کامرانی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، به عنوان سخنران اول این پنل به سیر هنر در دوران معاصر ایران پرداخت و افراد مهم و تأثیرگذار بر این جریان را مطرح نمود و به بیان این مسأله پرداخت که چگونه موزۀ هنرهای معاصر و گالریها بر این سیر و دگردیسی تأثیرگذار بودهاند.
هلیا دارابی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، به عنوان سخنران دوم به مبحث تعامل با مکان در هنر معاصر ایران پرداخت. موضوع سخنرانی ایشان بیان این مطلب بود که یک شکلی از دستهبندی و مستندسازی شماری از تلاشهای هنرمندان مدرن و معاصر ایران در خلق آثاری وجود دارد که ماهیت و معنای آنها با مکان خلق آنها پیوندی نزدیک دارد. ایشان مکان- ویژگی را به عنوان یکی از مولفه های هنر معاصر قلمداد کرده و سیر آن را در هنر معاصر ایران بررسی نمودند.
پنل دوم این همایش با مدیریت مهدی انصاری، دانش آموخته فلسفه هنر، به بازتاب اندیشه اسطورهای در هنر معاصر ایران پرداخت. ایشان در ابتدا به اهمیت بحث اسطوره پرداختند و از جایگاهی که مفاهیم اسطورهای در هنر معاصر ایران دارند و از پیوند این مفاهیم با حوزه مطالعات فرهنگی سخن گفتند.
ابوالقاسم اسماعیل پور، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، به عنوان سخنران اول اینگونه مطرح کرد که اسطوره ها گونه های هنری و ادبی روزگاران باستان بوده و حماسه ها گونه های ادبی- هنری روزگاران جدیدتر به شمار می روند. در هنر معاصر و به ویژه در مکتب سوررئالیزم گونه ای اندیشه اساطیری و بازگشت به ناخودآگاه مطرح می شود و حتی در جدیدترین شکل ادبی و هنری امروز نیز تأثیر اسطوره سازی را میبینیم. برخی از آثار نقاشی معاصر ایران نیز بُن مایه های اساطیری دارند. در جوامع نوین، هنر به معنای عام آنْ جای اسطوره، حماسه و قصه های عامیانه را گرفته و همان کارکردی را ایفا میکند که اسطوره در جوامع باستانی و سنتی داشته است.
حمیدرضا شعیری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، به عنوان سخنران دوم به بحث تورم نشانه ای در داستان کوتاه جاودان، اثر جمالزاده، پرداخت و روند و سیر استعلا تا انحطاط اسطوره ای را در این داستان به عنوان مطالعۀ موردی مطرح کرد و همین مهم را به هنر معاصر ایران تعمیم داد.
در ادامه معصومه کریمی، استاد دانشگاه و دانش آموخته تاریخ تحلیلی و تطبیقی هنر، به عنوان مدیر پنل سوم جایگاه هنر اسلامی و مناسبت آن را با هنر معاصر تبیین نمود. به زعم وی، با وجود این که تا به امروز تعریف واحدی از هنر اسلامی در دست نداریم، یک ویژگی مشترک در اکثر تعاریف وجود دارد: هنر اسلامی هنری است که در سدۀ 18م به پایان رسید. این نوع نگرش را می توان از دو منبع (1)تاریخ نگاری هنر اسلامی و (2) نمایش های موزه ای دریافت. حتی در رابطه با هنر اسلامی ایران گاهی روایت هنر اسلامی یک سدۀ قبل تر و در سدۀ 17م به پایان میرسد.
حدوداً از اواخر سدۀ بیستم ما شاهد انتشار منابعی هستیم که در تلاش هستند نوع تازهای از نگرش را باب کنند و در آغاز با تکیه بر مجموعهای از آثار، داستان تاریخ هنر اسلامی خودشان را یک سده به جلوتر میآورند و سدۀ نوزدهم را نیز در روایت تاریخ نگاری خود میگنجانند. این که کدام رسانههای هنری و کدام آثار در این موزه ها شایستۀ عنوان «هنر اسلامی معاصر» شناخته شدهاند خود جای بحث و بررسی دارد. اما، مسأله اینجاست که ما به هر ترتیبی که بخواهیم خط سیر تداوم هنر اسلامی تا هنر معاصر را ترسیم کنیم، با یک چالش مضاعف بر تمامی مسائل حل نشدۀ هنر اسلامی مواجه خواهیم شد؛ چرا که باید در آغاز به یک پرسش بنیادین پاسخ دهیم: کدام هنر اسلامی؟
در ادامۀ مباحث این پنل امیر مازیار، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، به مسالۀ تداوم هنر اسلامی در هنر معاصر پرداخت و این گونه مطرح کرد که اگر تصوری تاریخی از تحولات هنر اسلامی در ایران داشته باشیم، دست کم بر سه مبنا میتوان از تداوم هنر اسلامی در هنر معاصر سخن گفت: نخست، فهم تحولات هنر معاصر ایران به عنوان تابعی از تحولات فرهنگ اسلامی معاصر که گفتمانهایی را در این هنر شناسایی میکند که محدود به مرزهای فرهنگی ایران نیستند و به عموم کشورهای اسلامی باز می گردد. دوم، توجه به آثار هنری معاصری که دقیقاً با کارکردها و موضوعات اسلامی پدید آمده اند. سوم، به کارگیری عناصر، فرمها و ایده های مندرج در هنر اسلامی کلاسیک در هنر معاصر. ایشان ادامه دادند که در این نشست میخواهند با تمرکز بر مبنای سوم نشان دهند که عناصر هنر اسلامی حضوری چشمگیر در هنرهای معاصر ایران و به طور خاص هنرهای تجسمی داشته اند.
علی اصغر میرزایی مهر، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ، به عنوان سخنران دوم در این پنل صحبتهای خود را این گونه آغاز کردند که تا کنون تلاش نتیجه بخشی برای تعریف هنر اسلامی صورت نگرفته است و از این رو به درستی معلوم نیست منظور از هنر اسلامی “بود” آن است یا “نمود” آن. ایشان ادامه دادند که چه هنری را باید اسلامی شمرد؟ هنری که بنیاد و پشتوانه فکری اش مبتنی و منطبق بر فلسفه اسلامی است یا هنری که نمود، ظاهر، قالب و مضامین آن مرتبط با اسلام و رویدادها و شخصیتهای آن است؟ از نظر ایشان هنرهای غیرفیگوراتیو برای به دست آوردن پسوند اسلامی محقق تر به نظر میرسند؛ یعنی هنرهای سنتی (صنایع دستی) و هنر نوگرا که هر دو از دغدغه بازنمایی و روایتگری به دور هستند.
روز دوم
روز دوم این همایش با پنل “اقتصاد در هنر معاصر ایران” آغاز شد. محمدعلی ابوترابی، اقتصاددان و استاد دانشگاه، توضیحات مختصری راجع به پیوند اقتصاد و هنر ارائه دادند و در ادامه حمیدرضا ششجوانی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، به عنوان سخنران این پنل به اقتصاد هنر در بازارهای جهانی و اهمیت این موضوع در هنر معاصر ایران پرداخت. به زعم وی، معادلات بازار هنر ویژگی هایی دارد که ماهیت متفاوت این بازار را نشان می دهد. ایشان در سخنان خود شاخصه های این بازار را توصیف نمودند.
در ادامۀ این نشست پژوهشی، در پنل دوم، رویکردهای نقد در هنر معاصر ایران مطرح گردید. هلیا دارابی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، به عنوان مدیر این پنل از اهمیت نقد دربارۀ هنر سخن گفت. کامبیز موسوی اقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، نیز به عنوان سخنران اول به این نکته اشاره نمود که در طول چند سال گذشته، نقد هنرهای تجسمی در ایران تحول زیادی یافته است. بخش عمده این تحول به اهمیت یافتن نظریه های نقد جدید و متعاقب آن مطرح شدن روش شناسی های متنوع در تحلیل آثار و جریان های هنری مرتبط بوده است. ایشان در گفتار کوتاه خود به مسائل و چالشهای نقد هنر معاصر ایران بر مبنای آثار منتشر شده اخیر پرداختند و پس از نگاهی بر علل ظهور نظریه های انتقادی جدید در غرب و ایران، شناسایی و تحلیل این نوشته ها را مدنظر قرار دادند. امیر نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به عنوان سخنران دوم این پنل به ایراد سخنرانی تحت عنوان “هنر معاصر؛ ابژه های مهاجر” پرداختند. ایشان این گونه بحث خود را آغاز کردند که در یک تقسیم بندی کلی می توان به سه پارادایم در خصوص ابژه های موجود در موزه ها اشاره کرد: ابژه های بومی، ابژه های استنادی، و ابژه های مهاجر. هنر معاصر به دسته سوم از این ابژه ها تعلق دارد. به اعتقاد نصری، ابژههای مهاجر مبنای ارزش استتیکی دارند و این نقطه مقابل دو دسته دیگر است که مبنای ارزشی آنها فرهنگی و حیث مستند گونه آنها است. ایشان با ارائه نمونه هایی به تفسیر هنر معاصر پرداختند. سیامک دل زنده، پژوهشگر حوزه هنرهای معاصر، بحث امیر نصری را ادامه داد و به فرایند تأثیرگذاری هنر معاصر غرب بر هنر معاصر ایران پرداخت و ضمن تحلیل هنر معاصر غرب و بررسی موردی آن، دیدگاه انتقادی خود را نسبت به هنر معاصر ایران ابراز داشت.
در ادامۀ محورهای این همایش به بحث زنان در هنر معاصر پرداخته شد. مهدی انصاری، پژوهشگر و استاد دانشگاه، به عنوان مدیر پنل سخنان خود را این گونه آغاز نمود که در پیش گرفتن رویکرد تحلیل گفتمان برای مطالعۀ ابعاد تازهای از هنر ایران در دوره معاصر حول محور زنان و نقش زنان در هنر این دوران، حائز اهمیت است. این رویکرد موجب می گردد به فضای فرهنگی و اجتماعی موثر بر جریان آفرینش هنری بپردازیم، زیرا تحلیل گفتمان به مثابه فراتر رفتن از سبک و متن است. در واقع، تحلیل گفتمان به دنبال زمینه های تولید متن است. از همین رو، تحلیل نهادهای مولد معنا و بازتولیدکننده گفتمان میتواند جایگاه زنان را معین سازد. در ادامه، محمدرضا مریدی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، به عنوان سخنران اول این پنل بیان داشت که نقاشیهای زنان مملوّ از بدنهای خرد شده و شکافته شده و چهرههای مُشوش است که اشاره به ترس و نگرانیهای روانپریشانه دارد. بدنهایی که استحاله میشوند، به هم ریخته میشوند و فرد پاشیده میشود که نشانه و بیانی از اضطراب و دلهره است. او در سخنرانی کوتاه خود به استراتژی های بصری نقاشان زن پرداخت. لیلا طباطبایی، پژوهشگر حوزه زنان، سخنران دوم این پنل بود. او با نگاهی مقایسه ای میان آثار نقاشان مرد و زن که به تصویر چهره زنان پرداخته اند، و بررسی این آثار در طول نقاشی معاصر یران به تحلیل ایدئولوژی جنسیتی موجود در این آثار پرداخت. او در نتیجه گیری خود این طور بیان داشت که رویکرد تبعیض آمیز جنسیتی در بازنمایی زنان در آثار نقاشان مرد از آغازین جریان های نقاشی نوگرا تا نقاشی امروز بسیار تعدیل شده است و نیز زنان در طول جریان نقاشی نوگرا تا امروز همواره به دنبال برهم زدن قواعد بصری مرسوم در بازنمایی جنسیت زنانه بودهاند و در دوره متأخر به نوعی زبانِ بصریِ ضد زیبایی شناسیِ فمینیستی دست یافته اند.
در انتهای روز دوم همایش، مهدی انصاری به عنوان مدیر همایش ضمن جمع بندی مباحث مطروحه ابراز امیدواری کرد که شاهد برگزاری بیش از پیش چنین رخدادهای فرهنگی باشیم.
سپس به پرسشهای حضار پاسخ داده شد و در انتها دبیران همایش، معصومه کریمی و مهرنوش غضنفری، نیز گزارشی از نحوه دریافت و داوری مقالات در اولین همایش ملی “پرسش از هنر معاصر ایران” ارائه دادند. مقالات برگزیده در مجله علمی- تخصصی هور به چاپ خواهد رسید.
همایش “پرسش از هنر معاصر ایران” با استقبال کم نظیر اساتید، دانشجویان و هنرمندان مواجه گردید و مورد توجه قرار گرفت، و مقرر شد برگزاری چنین نشستهایی با همکاری آکادمی شمسه و نهادهای دانشگاهی تداوم یابد تا بتواند جریانسازی مناسبی در حوزه هنر معاصر رقم بخورد.